سه ساله زدن نداره...

مرا
كه دانه اشك است دانه لازم نيست
به
ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نيست
ز
اشك ديده به خاك خرابه بنوشم
به
طفل خانه به دوش ، آشيانه لازم نيست
نشان
آبله و سنگ و كعب نى كافى است
دگر
به لاله رويم نشانه لازم نيست
به
سنگ قبر من بى گناه بنويسيد
اسير
سلسله را تازيانه لازم نيست
عدو
بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن
مرا كه يتيمم ، بهانه لازم نيست
مرا
ز ملك جهان گوشه خرابه بس است
به
بلبلى كه اسير است لانه لازم نيست
محبتت
خجلم كرده ، عمه دست بدار
براى
زلف به خون شسته ، شانه لازم نيست
به
كودكى كه چراغ شبش سر پدر است
دگر
چراغ به بزم شبانه لازم نيست

وجود سوزد از اين شعله تا ابد...
سرودن غم آن نازدانه لازم نيست...
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند!
این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند!
اینجا گدا همیشه طلبکار میشود!
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده محتشمش فرق میکند!
صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق میکند!
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق میکند
با پای نیزه روی زمین راه میرود!
خورشید کاروان قدمش فرق میکند!
من از ( حسین منی ) پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند!
گفتم : اینجا تا کربلا چقدر راه است؟
گفت : آنقدر که بگویی :
السلام علیک یا اباعبدالله.....

کربلا نرفتن سخت است...
کربلا رفتن سخت تر !
تا نرفته ای شوق رفتن داری...
تا رفتی شوقِ مُردن !
کربلا رفته ها می دانند؛
بعد از کربلا روضه ی حسین؛
حکمِ زهر دارد برای دلِ اوراق شده زائر !
آخر اینجا؛
دیگر عبّاس نیست؛
تا آرام شوی در حریم امنش...
عزیزای دلــــــم فردا راهی پابوس امام رضام"
از طرف همتون نایب زیاره.دعا گوی همتونم...
یــــــا امــــام رضــــــــــا...
گـشتـم بر در دیــوار حریـمت
جایی ننوشتند گنهکار نیاید...

یــــــا امــــام رضــــــــــا...
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی
غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی
شادم که در حریم تو افتاده بار من
آیا شود ز لطف خریدار من شوی
خودرا ز راه دور کشاندم به کوی تو
دلخسته آمدم که مددکار من شوی
من ورشکسته گنهم می شود؟ شبی
یوسف شوی و گرمی بازار من شوی
عمرم به باد رفته به داد دلم برس
من آمدم که مونس من یار من شوی
برچسبها: یــــــا امــــام رضــــــــــا
اینجا محیط سوز و اشک و آه و ناله است
اینجا زیارتگاه زهرای سه ساله است
اینجا دمشقی ها گلی پژمرده دارند
در زیر گل مهمان سیلی خورده دارند
اینجا دل شب کودکی هجران کشیده
گلبوسه بگرفته زرگهای بریده
اینجا بهشت دسته گلهای مدینه است
اینجا عبادتگاه کلثوم وسکینه است
اینجا زیارتگاه جبریل امین است
اینجا عبادتگاه زین العابدین است
اینجا زچشم خود گلاب افشانده زینب
اینجا نماز شب نشسته خوانده زینب
اینجا به خاکش هر وجب دردی نهفته
اینجا سه ساله دختری بی شام خفته
اینجا نخفته چشم بیدار رقیه
اینجا حسین آمد به دیدار رقیه
اینجا قضا بر دفتر هجران ورق زد
اینجا رقیه پرده یکسو از طبق زد
اینجا هُمای فاطمه پرواز کرده
اینجا کبوتر از قفس پرواز کرده
اینجا شرار از دامن افلاک می ریخت
زینب بر اندام رقیه خاک می ریخت
ای دوستان، زهرای دیگر خفته اینجا
یک زینب کبرای دیگر خفته اینجا
در گوشه ویرانه باغ گل که دیده؟
در خوابگاه جغدها بلبل که دیده؟
شعر از : غلامرضا سازگار
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما
"بی حسین" شدن تو بود،
و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم.
یا حسین (ع)
چشم پلید ‘ لایق دیدار دوست نیست
هرکس که از تمامی خود ساده نگذرد
ناقابل است و درخور بازار دوست نیست
هر کس شبانه از صف یاران گریخته ست
چون روز روشن است که او یار دوست نیست
آیین عشق ‹‹ سر به بدن داشتن ›› نبود
سرتا جدا نگشته سزاوار دوست نیست
***
با خون به روی خاک کسی شعر تر نوشت
تاریخ ‘ این حماسه به خون جگر نوشت
***
دشتی ست پرسوال و کس اهل جواب نیست
بیداری سبک به عمیقی خواب نیست !
تنها همین که روبرویت ایستاده اند
بدتر از این عذاب ‘ شدیدالعقاب نیست!
گاهی رسیدگی به گناهان آدمی
دیگر نیازمند به یوم الحساب نیست
از کربلا چه چیز به ما یاد داده اند ؟!
غیر از همین که تشنه زیاد است و آب نیست
***
بیهوده نیست پشت زمین و زمان خم است
بی گریه نگذرید که ماه محرم است
.: Weblog Themes By Pichak :.
